
تفسیر سوره سجده ، آیه ۱۶ ( نوشتاری ) مفسر : حضرت آیت الله مکارم شیرازى
9 مهر 1397
تفسیر سوره احزاب ، آیه ۳۵ ( نوشتاری ) مفسر : حضرت آیت الله علامه طباطبایى
17 آبان 1397تفسیر سوره احزاب ، آیه ۳۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً*
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا میکنند، خداوند برای همه ی آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است .
تفسیر نمونه :
شان نزول:
جمعی از مفسران گفته اند هنگامی که «اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر بن ابیطالب» با شوهرش از «حبشه» بازگشت به دیدن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله آمد، یکی از نخستین سؤالاتی که مطرح کرد این بود: آیا چیزی از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه!.
«اسماء» به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد، عرض کرد: «ای رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زیان است!، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا؟عرض کرد: به خاطر اینکه در اسلام و قرآن فضیلتی درباره آنها همانند مردان نیامده است.
اینجا بود که آیه فوق نازل شد (و به آنها اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسانند، مهم آنست که از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامی واجد فضیلت باشند).
تفسیر:
شخصیت و ارزش مقام زن در اسلام
به دنبال بحثهائی که درباره وظائف همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در آیات گذشته ذکر شد در آیه مورد بحث، سخنی جامع و پر محتوی درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بیان شده است، و ضمن برشمردن ده وصف از اوصاف اعتقادی و اخلاقی و عملی آنان، پاداش عظیم آنها را در پایان آیه برشمرده است.
بخشی از این اوصاف دهگانه از مراحل ایمان سخن میگوید (اقرار به زبان، تصدیق به قلب و جنان، و عمل به ارکان).
قسمت دیگری پیرامون کنترل زبان و شکم و شهوت جنسی که سه عامل سرنوشتساز در زندگی و اخلاق انسانها میباشد بحث میکند.
و در بخش دیگری از مساله حمایت از محرومان و ایستادگی در برابر حوادث سخت و سنگین یعنی صبر که ریشه ایمان است و سرانجام از عامل تداوم این صفات یعنی ذکر پروردگار سخن به میان میآورد.
میگوید: «مردان مسلمان و زنان مسلمان» (ان المسلمین و المسلمات).
«و مردان مؤمن و زنان مؤمنه» (و المؤمنین و المؤمنات).
«و مردانی که مطیع فرمان خدا هستند و زنانی که از فرمان حق اطاعت میکنند» (و القانتین و القانتات).
گرچه بعضی از مفسران، «اسلام» و «ایمان» را در آیه فوق به یک معنی گرفتهاند، ولی پیدا است که این تکرار نشان میدهد منظور از آنها دو چیز متفاوت است، و اشاره به همان مطلبی است که در آیه ۱۴ سوره حجرات آمده: قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم: «اعراب گفتند ما ایمان آوردهایم، بگو: هنوز ایمان نیاوردهاید، بلکه بگوئید اسلام آوردهایم، و ایمان هنوز در اعماق قلب شما نفوذ نکرده است»!.
اشاره به اینکه اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار میدهد، و مشمول احکام آنها میکند، ولی ایمان تصدیق به قلب و دل است.
در روایات اسلامی نیز به همین تفاوت اشاره شده است.
در روایتی چنین میخوانیم: «یکی از یاران امام صادق علیهالسلام درباره «اسلام» و «ایمان» از آن حضرت سؤال کرد و پرسید آیا اینها با هم مختلفند؟ امام در پاسخ فرمود: آری، ایمان با اسلام همراه است، اما اسلام ممکن است همراه ایمان نباشد».
او توضیح بیشتر خواست امام علیهالسلام فرمود: الاسلام شهاده ان لا اله الا الله و التصدیق برسولالله صلی علیه و آله و سلم، به حقنت الدماء، و علیه جرت المناکح و المواریث، و علی ظاهره جماعه الناس، و الایمان الهدی و ما یثبت فی القلوب من صفه الاسلام، و ما ظهر من العمل به: «اسلام شهادت به توحید و تصدیق به رسالت پیامبر است، هرکس اقرار به این دو کند جانش (در پناه حکومت اسلامی) محفوظ خواهد بود و ازدواج مسلمانان با او جایز و میتواند از مسلمین ارث ببرد و گروهی از مردم مشمول همین ظاهر اسلامند، اما «ایمان» نور هدایت و حقیقتی است که در دل از وصف اسلام جای میگیرد و اعمالی است که به دنبال آن میآید».
«قانت» از ماده «قنوت» چنانکه قبلا هم گفتهایم به معنی اطاعت توأم با خضوع است، اطاعتی که از ایمان و اعتقاد سر زند، و این اشاره به جنبههای عملی و آثار ایمان میباشد.
سپس به یکی دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنی حفظ زبان پرداخته میگوید: «و مردان راستگو و زنان راستگو» (والصادقین و الصادقات).
از روایات اسلامی استفاده میشود که استقامت و درستی ایمان انسان به استقامت و درستی زبان او است: لایستقیم ایمان امرء حتی یستقیم قلبه، و لایستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه: «ایمان انسان به درستی نمیگراید تا قلبش درست شود، و قلبش درست نمیشود تا زبانش درست شود»!.
و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبائی در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش «سر» است در برابر «تن»، پنجمین وصف آنها را اینگونه بازگو میکند: «و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا» (والصابرین و الصابرات).
از طرفی میدانیم یکی از بدترین آفات اخلاقی، کبر و غرور و حب جاه است، و نقطه مقابل آن «خشوع»، لذا در ششمین توصیف میفرماید: «و مردان باخشوع و زنان باخشوع» (والخاشعین و الخاشعات).
گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگی است، و اسارت در چنگال آن، اسارتی است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف میگوید: «و مردان انفاقگر و زنان انفاق کننده» (والمتصدقین و المتصدقات). گفتیم سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیاری از شرور و آفات اخلاقی در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسی، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده میگوید: «و مردانی که روزه میدارند و زنانی که روزه میدارند» (و الصائمین و الصائمات).
«و مردانی که دامان خود را از آلودگی به بیعفتی حفظ میکنند، و زنانی که عفیف و پاکند» (و الحافظین فروجهم و الحافظات).
سرانجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگی به آن دارد پرداخته میگوید: «و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانی که بسیار یاد خدا میکنند» (والذاکرین الله کثیرا و الذاکرات).
آری آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پردههای غفلت و بیخبری را از قلب خود کنار میزنند، وسوسه ها و همزات شیاطین را دور میسازند و اگر لغزشی از آنان سر زده، فورا در مقام جبران برمیآیند تا از صراط مستقیم الهی فاصله نگیرند.
در اینکه منظور از «ذکر کثیر» چیست؟ در روایات اسلامی و کلمات مفسرین، تفسیرهای گوناگونی ذکر شده که ظاهرا همه از قبیل ذکر مصداق است و مفهوم وسیع این کلمه شامل همه آنها میشود.
از جمله در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میخوانیم: اذا ایقظ الرجل اهله من اللیل فتوضا وصلیا کتبا من الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات: «هنگامی که مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب) بخوانند از مردان و زنانی خواهند بود که بسیار یاد خدا میکنند».
و در حدیثی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «هرکس تسبیح فاطمه زهرا علیهالسلام را در شب بگوید، مشمول این آیه است».
بعضی از مفسران گفتهاند: «ذکر کثیر» آن است که در حال قیام و قعود به هنگامی که به بستر میرود یاد خدا کند.
اما به هر حال ذکر نشانه فکر است، و فکر مقدمه عمل، هدف هرگز ذکر خالی از فکر و عمل نیست.
در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگیهای دهگانه فوق هستند چنین بیان میکند: «خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است» (اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما).
نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است میشوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمیداند در اختیارشان مینهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات.
تعبیر به «اجرا» خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف «عظیم» تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوقالعاده عظمت دارد.
این نکته نیز قابل توجه است که جمله «اعد» (آماده کرده است) با فعل ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشارهای به اینکه بهشت و نعمتهایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است.
نکته:
مساوات مرد و زن در پیشگاه خدا
گاه بعضی چنین تصور میکنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را برای مردان قرار داده، و زنان در برنامه اسلام چندان جائی ندارند، شاید منشاء اشتباه آنها پارهای از تفاوتهای حقوقی است که هر کدام دلیل و فلسفه خاصی دارد.
ولی بدون شک قطع نظر از اینگونه تفاوتها که ارتباط با موقعیت اجتماعی و شرائط طبیعی آنها دارد هیچگونه فرقی از نظر جنبههای انسانی و مقامات معنوی میان زن و مرد در برنامههای اسلام وجود ندارد.
آیه فوق دلیل روشنی برای این واقعیت است زیرا به هنگام بیان ویژگیهای مؤمنان و اساسیترین مسائل اعتقادی و اخلاقی و عملی، زن و مرد را در کنار یکدیگر همچون دو کفه یک ترازو قرار میدهد، و برای هر دو پاداشی یکسان بدون کمترین تفاوت قائل میشود.
به تعبیر دیگر تفاوت جسمی مرد و زن را همچون تفاوت روحی آنها نمیتوان انکار کرد و بدیهی است که این تفاوت برای ادامه نظام جامعه انسانی ضروری است و آثار و پیامدهائی در بعضی از قوانین حقوقی زن و مرد ایجاد میکند، ولی اسلام هرگز شخصیت انسانی زن را- همچون جمعی از روحانیین مسیحی در قرون پیشین- زیر سؤال نمیبرد که آیا زن واقعا انسان است و آیا روح انسانی دارد یا نه؟!، نه تنها زیر سؤال نمیبرد بلکه هیچگونه تفاوتی از نظر روح انسانی در میان این دو قائل نیست، لذا در سوره نحل آیه ۹۵ میخوانیم: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه ولنجزینهم آجرهم باحسن ما کانوا یعملون»:
«هرکس عمل صالح کند، خواه مرد باشد خواه زن، در حالی که ایمان داشته باشد ما او را زنده میکنیم و حیات پاکیزهای به او میبخشیم و پاداش وی را به بهترین اعمالی که انجام میداده میدهیم».
اسلام برای زن همان استقلال اقتصادی را قائل شده که برای مرد برخلاف بسیاری از قوانین دنیای گذشته و حتی امروز که برای زن مطلقا استقلال اقتصادی قائل نیستند.
به همین دلیل در «علم رجال» اسلامی، به بخش خاصی مربوط به زنان دانشمندی که در صف روات و فقهاء بودند برخورد میکنیم که از آنها بعنوان شخصیتهائی فراموش ناشدنی یاد کرده است.
اگر به تاریخ عرب قبل از اسلام بازگردیم و وضع زنان را در آن جامعه بررسی کنیم که چگونه از ابتدائیترین حقوق انسانی محروم بودند، و حتی گاهی حق حیات برای آنها قائل نمیشدند و پس از تولد آنها را زنده بگور میکردند، و نیز اگر به وضع زن در دنیای امروز که به صورت عروسک بلاارادهای در دست گروهی از انساننماهای مدعی تمدن درآمده بنگریم تصدیق خواهیم کرد که اسلام چه خدمت بزرگی به جنس زن کرده و چه حق عظیمی بر آنها دارد؟!.
منبع : تفسیر نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مکارم شیرازى